۱۳۸۹ مرداد ۱۹, سه‌شنبه

پوچ

دوردست امیدی نمی آموخت
دانستم که بشارتی نیست
این بی کرانه زندانی چنان عظیم بود
که روح
از شرم ناتوانی
در اشک پنهان می شد

۱۳۸۹ مرداد ۱۷, یکشنبه

سقوط

خیلی بده وقتی حس کنی چیزی بهت اضافه نمیشه
فقط کم میشه!
یه سرازیریه شخصیتی...!

۱۳۸۹ مرداد ۱۴, پنجشنبه

پرواز

- به نظرم سقف ها همه کوتاه شدن
انگار هر روز میان پایین تر
حس خفگی دارم!

- آره یه همچین چیزی! ولی دنبال یه راه فرارم...
شاید یه پنجره!!!

- نه، پرواز
این تو ذهنمه!!!



۱۳۸۹ مرداد ۱۲, سه‌شنبه

خودم3

نمیدونم واقعا خوبه یا بد؟ ولی حسش که خوب نیست!

از خودم تعجب کردم!

یعنی این منم که دارم صفحه ی پستر روزنامه ورزشی رو مچاله می کنم؟!
اونم برای چی؟!
برای اینکه بذارم تو یه صندل سرخابی دخترونه تا فرمش خراب نشه!!!

من؟
منی که 3 سال هر روز روزنامه ورزشی میخریدم و مثل جونم ازشون نگه داری میکردم!؟
(حتی هنوزم همشو نگه داشتم!)

من؟
منی که هیچ وقت به جز کفش کتونی و ورزشی چیزی پا نمیکردم؟

.
.
.
...نمی دونم!
خوب یا بد ، چقدر عوض شدم!!!

فرصت !

تمدید شد !